این غزل را در وصف مقام معظم رهبری سروده بودم درخواب دیدم برای معظم له میخوانم و آقا مرقوم فرمودند یک نسخه از این شعر را به من بدهید. من مانده بودم تعبیر این خواب چیست ؟ چند سال بعد خوابم  تعبیر شد و در یک مجلس خصوصی این شعر را برای آقا خواندم و نسخه دستنویس شعرم را هم گرفت و در جیب مبارک گذاشت و بسیار این حقیر را مورد تفقد و تشویق قرار داد. در نهایت هم  مطلبی فرمودند که چرا برای من حقیر شعر گفتی ؟ مگر من کی هستم کاش این شعر را برای امام زمان (عج) گفته بودید. من هم عرض کردم چشم ولی این شعر را به عشق شما گفتم.  مرا دعا کنید. 💐💐💐💐

شبی به یاد گل روی او سحر کردم     به عکس ماه و دلارای وی نظر کردم

به چهر یار چو دیدم غبار تنهایی      بر این حدیث غم افزا دو دیده تر کردم

شنیده بودم ازآن استخوان درحلقوم   به قلب خویش ازاین غصه نیشتر کردم

کمی زغربت و مظلومی امامان را          زغصه های دلش زخم بر جگر کردم

هزار دشمنش ار می کنند فتنه گری      به تیرهای جفا سینه را سپر کردم

زبیر و طلحه اگر تیغ کین به کف گیرند     به جنگ غیر خودی تیغها خبر کردم

الا سلاله زهرا تو نیستی تنها          به طاعتم ز تو ای ماه دفع شر کردم

منم بسیجی آماده اشارت تو              ز غیرتم همه اغیار در به در کردم

  به یک اشاره انگشتت ای ولایت عشق       تمام هستیم آماده خطر کردم

بدان امید که( میثم ) شود فدایی تو      هماره خویش مهیای ترک سر کردم.

التماس دعا: میثم نجفی🌹🌹🌹🌹🌹

دسته بندی شده در: