🥀بسم ربِّ الشّهداء والصدیقین🥀
تقدیم به ارواح طیّبه ی شهدای قدس خصوصا سید مقاوت شهید سیّد حسن نصرالله 🥀🥀🥀🥀🥀
مثنوی: بغض انتقام😭
اَلا ای بُغض، مهمان دلم باش، که هر دم بارشی از دیده خواهم😭
بیا چون آسمان، ابری ترین باش، که مرهم بر دل تفتیده خواهم😭
بِباران، تا کمی آرام گیرم، در این فصلِ خزان آدمیّت🥀
دلم با رعد و برقت زیر و رو کن، که ویران شد نشان آدمیًت🥀
بِبار ای آسمان، اشک تو زیباست، پس از باریدنت مهتاب زیباست🥀
نظر بر شمس نتوان کرد لیکن، تماشای رخش در آب زیباست🥀
دوباره آتشی در سینه دارم، دوباره آه جانسوز است کارم🥀
خدایا داغدار و سوگوارم، فغان دارم بسی از روزگارم 🥀
از آن اردیبهشت بی سرانجام، که در سوگ شهیدان مویه کردیم🥀
هنوز از داغشان لبریز دردیم، زبس با خویشتن واگویه کردیم🥀
به ناگه یک خبر پیچید ای وای، که غلطان شد به خون خویش مهمان🥀
دوباره داغ دیگر، درد دیگر، خدایا داغ دل را چیست درمان؟🥀
کمر بر انتقامش بسته بودیم، اگر چه از گروهی خسته بودیم 🥀
مهیا بر جهاد و راست قامت، به دستور ولی دل بسته بودیم🥀
کمی غافل شدیم از کید دشمن، نفوذی ها گرا دادند بر خصم 🥀
به یک باره خطر گسترده تر شد، عدو زد ضربه هایی سخت و محکم🤔
زمان از دست شد، پیچید برهم، به ظاهر لطمه جبران ناپذیر است🥀
اگر بیروت مقتل شد نترسیم، که پیروزی پس این دلپذیر است🌹
قسم بر خون سید، پرچم حق هماره سربلند و استوار است🌹
قرار ما نماز فتح در قدس،فدایی در سپاهش بی شمار است🌹
الیس الصّبح نزدیک است یاران، همه پای رکابش جانفداییم🌹
شهادت آرزوی تک تک ماست، به پای حضرتش امیدواریم🌹
التماس دعا: میثم نجفی زاد
